mon amour

بدون عنوان

رمضان تموم شد، خيلي از مسلمونا تو اين ماه عزيز قرآن رو ختم كردن. يكي شون هم خدا جون ميدوني كيه! يعني بعد از ثوابي كه بابت اون ختم برد بابت كاري كه امروز براي بار 1000 ام با من كرد بازم اون ثواب ارزش داره؟ خدايا من در توانم نيست قرآن رو ختم كنم در توانم نيست مرتب سفر زيارتي برم زورم مياد 5 صبح براي نماز پاشم خدايا ميدونم خيلي كاهلم ميدونم تو از بنده هات انتظار داري لااقل به واجبات ديني اهميت كامل بدن اما من از زير خيلي هاش در ميرم و متاسفم هميشه خودمو نكوهش ميكنم اما خدايا به همه نعمت هات قسم ميخورم خودت شاهدي هيچ موقع به كسي زخم زبون نمي زنم به كسي متلك نميگم دل كسي رو نميسوزونم پز داشته هامو به كسي كه اونارو نداره نميدم اما اون بنده اي كه خ...
9 شهريور 1390

خوبترين خوبان

پارسال شب احيا هميشه تو ذهن من و مامانو و همسرم مي مونه. 23 رمضان مصادف با 6 شهريور بود من اونروز خيلي سرم شلوغ بود صبح رفتم پيش دكتر تا بهم نسخه بده براي قرصايي كه كارو يكسره ميكرد بعد رفتيم هلال احمر غروب هم رفتم پيش متخصص قلب تا بهم اجازه جراحي بده و اونم يسري آنتب بيوتيك برام نوشت كه مشكلي برام پيش نياد.شب بعد از شام قرصارو استفاده كردم و حدود 1 ساعت بعد درد و خونريزي شروع شد تا حالا همچين چيزي نديده بودم ساعت12 شب به دكتر زنگ زديم و گفت سريع خودتو به بيمارستان برسون تو بلوك زايمان باشي برات بهتره ممكنه نياز به خون پيدا كني خلاصه رفتمو و تندي بستريم كردن همسر و مادرم پشت در موندن تا صبح بدترين چيزاي عمرم تو اون ساعات سرم اومد بالاي تختم ...
4 شهريور 1390

اميد دوباره

هفته پيش روزگار بدي داشتيم و 4 شنبه جواب خيلي بدي تو آزمايشم ديدم واي خيلي ترسيديم ديگه هيچ چيز كنترلم نميكرد دلم ميخواست تمام شيشه هاي خونه نحسمون رو بشكنم .علي با چند تا آزمايشگاه و پزشك خارجي تماس گرفت و مشكلمو بهشون گفت و منو به زور برد خونه بابام و خودشم 5 روز موند پيشم اگر اينكارو نميكرد ديوونه ميشدم اونجا دور و برم شلوغ بود و آرامش و آسايش پيدا كردم و همه سعي ميكردن من خوشحال باشم مراقبت هاي پدر و مادرم و توجه علي حالمو خوب كرد و روز آخري كه اونجا بودم يه تست دادم و جواب خوبي گرفتم و تا رسيدم خونه رفتم آزمايشگاه هميشگي و ديديم كه ترك خونه باعث بهبود نسبي من شده. آقاي دكتر لورنس كل هم پيگير آزمايشام بود و گفت فعلا نياز به شيمي درم...
29 تير 1390

بدون عنوان

سلام روز پر استرسي داشتم.از هفته پيش آزمايشام اوضاعشون خراب شد و در به در دنبال يه تست داريم مي گرديم كه تو بيمارستاناي ايران انجام نميشه حتي تو اروپا و امريكا هم خيلي كم پيدا ميشه و نتونستم واسطه اي پيدا كنيم برامون بفرسته خارج. امروز يكسال از بارداريم ميگذره اگر ني نيم بدنيا مي اومد 4 يا 5 ماهش بود اما نيومد و من همچنان باردارم!! دوباره روزاي نگراني و التهاب شروع شد، خداي من تازه يكم زندگيمون داشت شكل ميگرفت اما همه چيز بهم ريخت .باز فكر همسرم و همه خونوادم درگير بيماري من شد.تا هفته پيش داشتيم براي خريد خونه فكر ميكرديم و چند جا رو هم ديديم حتي از يه مورد هم خوشمون اومد براي كاراي ادامه تحصيل علي هم يه اقداماتي كردم اما انگار كه همه چ...
20 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mon amour می باشد