mon amour

بدون عنوان

1390/8/13 18:30
نویسنده : تیفانی
198 بازدید
اشتراک گذاری

امروز داداش گلم براي اولين بار مهمونمون بود . دختر نانازيش حسابي شيرين بازي در آورد و كلي از دستش خنديديم.

احساس ميكنم اين آخرين مهموني هايي هست كه تو اينجا ميگيريم ان شالله اگر خدا بخواد يا كار پذيرشمون تا چند ماه ديگه جور ميشه يا اينكه خونه رو عوض ميكنيم . خاطرات زيادي اينجاداريم ، تا چند ماه پيش بارها سر اينكه اينجا برامون بد مياره با هم بحث كرديم و من گير ميدادم كه هر طور شده اينجا رو بايد پس بديم. اما يه مدته بيخيال شدم و ديدم كه بيخيالي بهترين چيزه ، ديگه به در و ديوار خونه گير نميدم و اصلا اهميتي بهشون نميدم جالبه كه هميشه غر ميزدم اينجا حتي گياه هم رشد نميكنه و خشك ميشه اما از وقتي بيخيال شدم گل و گياهام جوانه زدن و رشد باحالي پيدا كردن. حتي روند كاراي شوهرم هم رو به بهبود شده ، و همه اينا به خاطر آرامشيه كه تو فكرم هست و قدر لحظات شيرين زندگي رو ديگه مي دونم.

امروز برادر زادم ازم خواست كه براش نقاشي بكشم ، يهو احساس كردم مداد رنگي رو نميتونم تو دستم بگيرم اينقدر از دنياي بچگي دور بودم كه ترسيم ساده ترين چيزا برام مثل كوه كندن شده به هر حال براش يه چيزايي كشيدم و اين نقاشي خيلي بهم چسبيد خوشبحال بچه ها كه از دنياي بزرگترا هيچي سر در نميارن و از همه چيز لذت ميبرن خدايا آرزو هاي همه كوچولوهاي ناز رو بر آورده كن كه اينهمه شيرين و با نمكن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ثمين
14 آبان 90 13:31
سلام.دوستون داريم


سلام . منم همين طور خيلي دوستتون دارم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mon amour می باشد